صفحه شخصی یحیی بهمنی   
 
نام و نام خانوادگی: یحیی بهمنی
استان: خراسان رضوی - شهرستان: مشهد
رشته: کارشناسی برق - پایه نظام مهندسی: یک
تاریخ عضویت:  1389/04/08
 روزنوشت ها    
 

 حرفای خودمونی (نقل قول) بخش عمومی

24

حرفای خودمونی (نقل قول)
سوار خط اتوبوس تجریش راه آهن شدم به خدا به طور هم زمان 12 نفر با لهجه های مختلف با موبایل صحبت می کردن در ضمن رادیو اتوبوس هم روشن بود 1 لحظه فکر کردم تو مقر سازمان ملل تو قسمت مترجم ها هستم!

با آرامشم اعتماد پشه رو جلب کردم و بعد کشتمش. از این دورویی خودم بیزارم!

خونه بغلیمونو دارن میسازن افغانیه صبح ها با صدای فینش بیدارم میکنه شب هم با صدای فینش میفهمم رفت بخوابه! همچینم فین می کنه می گم الان مغزش میاد بیرون

رفتم درمونگاه به دکتره میگم گردنم درد میکنه یه آمپول بزن زود خوب بشم... میگه اگه آمپول بزنم تا برسه به گردنت طول میکشه، واست قرص مینویسم به گردنت نزدیکتره زودتر خوب میشه

سرجلسه امتحان دختره هراسون اومده نشسته صندلى جلوییم کلشو چرخونده سمت من با یه قیافه مستأصل میگه: شرمنده ام به خدا اما من دیشب مراسم نامزدیم بود نرسیدم هیچى بخونم خیلى استرس دارم میشه شما اگه تونستین کمکم کنین؟
منم گفتم چرا که نه! ـ
خلاصه سرجلسه با هزار مکافات جوأب گزینه هارو نوشتم رو دستمال کاغذى بهش دادم! ـ
از جلسه اومدم بیرون دختررو به دوستم نشون دادم گفتم این بنده خدا نامزدیش بوده هیچى نخونده بود من بهش رسوندم.. دوستم سرخ شد چشاش از حدقه زد بیرون! میگم چى شد؟! میگه این شنبه هم به من همینو گفت کلى تقلب بهش رسوندم!!

دوتا تیشرت خریدم یکی دو ایکس لارج یکی اسمال.جفتشم اندازمه!

چهارشنبه 22 تیر 1390 ساعت 09:45  
 نظرات    
 
عسگر عبداللهی 11:20 یکشنبه 26 تیر 1390
0
 عسگر عبداللهی
همشون باحال بودن مرسی