www.iiiWe.com » رقص آرام

 صفحه شخصی یحیی بهمنی   
 
نام و نام خانوادگی: یحیی بهمنی
استان: خراسان رضوی - شهرستان: مشهد
رشته: کارشناسی برق - پایه نظام مهندسی: یک
تاریخ عضویت:  1389/04/08
 روزنوشت ها    
 

 رقص آرام بخش عمومی

19

رقص آرام
این شعر توسط یک نوجوان متبلا به سرطان نوشته شده است..

او مایل است بداند چند نفرشعر او را می خوانند..

این شعر را این دختربسیار جوان در حالی که آخرین روزهای زندگی اش را سپری می کند در بیمارستان نیویورک نگاشته است و آنرا یکی از پزشکان بیمارستان فرستاده است.

تنها 6 ماه دیگر از زندگی این دختر باقی مانده است و آخرین آرزوی او این است که میخواهد به همه بگوید زندگی را تمام و کمال زندگی کنند، کاری که او نمی تواند بکند..

او هرگز نخواهد توانست در میهمانی پایان دبیرستان با دیگر دوستانش به رقص و پایکوبی بپردازد و یا ازدواج کند و خانواده ای تشکیل دهد.

-----------------------------------------------------------------------------
رقص آرام

آیا تا به حال به کودکان نگریسته اید

در حالیکه به بازی "چرخ چرخ" مشغولند؟

و یا به صدای باران گوش فرا داده اید،

آن زمان که قطراتش به زمین برخورد می کند؟

تا بحال بدنبال پروانه ای دویده اید، آن زمان که نامنظم و بی هدف به چپ و راست پرواز می کند؟

یا به خورشید رنگ پریده خیره گشته اید، آن زمان که در مغرب فرو می رود؟

کمی آرام تر حرکت کنید

اینقدر تند و سریع به رقص درنیایید

زمان کوتاه است

موسیقی بزودی پایان خواهد یافت

آیا روزها را شتابان پشت سر می گذارید؟

آنگاه که از کسی می پرسید حالت چطور است،

آیا پاسخ سوال خود را می شنوید؟

هنگامی که روز به پایان می رسد

آیا در رختخواب خود دراز می کشید

و اجازه می دهید که صدها کار ناتمام بیهوده و روزمره

در کله شما رژه روند؟

سرعت خود را کم کنید. کم تر شتاب کنید..

اینقدر تند و سریع به رقص در نیایید.

زمان کوتاه است.

. موسیقی دیری نخواهد پائید

آیا تا بحال به کودک خود گفته اید،

"فردا این کار را خواهیم کرد"

و آنچنان شتابان بوده اید

که نتوانید غم او را در چشمانش ببینید؟

تا بحال آیا بدون تاثری

اجازه داده اید دوستی ای به پایان رسد،

فقط بدان سبب که هرگز وقت کافی ندارید؟

آیا هرگز به کسی تلفن زده اید فقط به این خاطر که به او بگویید: دوست من، سلام؟

حال کمی سرعت خود را کم کنید. کمتر شتاب کنید.

اینقدر تند وسریع به رقص درنیایید.

زمان کوتاه است.
.موسیقی دیری نخواهد پایید.

آن زمان که برای رسیدن به مکانی چنان شتابان می دوید،

نیمی از لذت راه را بر خود حرام می کنید.

آنگاه که روز خود را با نگرانی و عجله بسر می رسانید،

گویی هدیه ای را ناگشوده به کناری می نهید..

زندگی که یک مسابقه دو نیست!

کمی آرام گیرید

به موسیقی گوش بسپارید،

پیش از آنکه آوای آن به پایان رسد.
------------------------------------------------------------------------

شنبه 4 تیر 1390 ساعت 10:21  
 نظرات    
 
علیرضا احمدی 18:43 شنبه 4 تیر 1390
8
 علیرضا احمدی
الان من این شعرو خوندم

او چگونه فهمید. . . با توجه به جمله شما.
" او مایل است بداند چند نفرشعر او را می خوانند.."
یحیی بهمنی 10:50 یکشنبه 5 تیر 1390
6
 یحیی  بهمنی
آقای احمدی عزیز، ضمن تشکر از شما:
1) در سیستم اینترنتی، امکان ردگیری یک پیغام و اینکه چقدر یک ایمیل فروارد شده وجود دارد.

2)کمی از توضیح این متن رو حذف کردم مثلا مواردی مثل اینکه از همه خواسته شده بود این ایمیل را به دیگران فوروارد کنند و با هر فوروارد مبلغی پول بحساب آن بیمار ریخته می‌شود و ...
(جدای از راست یا دروغ بودن ادعا) با این گونه درخواستةای اینترنتی و رواج آن موافق نیستم، چون زمینه سوء استفاده‌های مجازی در این حالات خیلی زیاد است.

3) من چون شعرش به نظرم ازون متن‌هایی بود که وجود نعمات را به ما متذکر می‌شد و کمی مارا وادار به تجدید نظر در افکار، گفتار و رفتارمان می‌کرد، ارسال نمودم.
علیرضا احمدی 15:25 یکشنبه 5 تیر 1390
7
 علیرضا احمدی
یحیی جون حرف شما کاملا درست ولی چون اون جمله رو تو متنت آوردی سوال کردم اون اینجا چطوری می تونه بفهمه که چند تا ارسال یا خونده شده....
منظور دیگه ای نداشتم . . .

موفق باشی
یحیی بهمنی 19:15 یکشنبه 5 تیر 1390
6
 یحیی  بهمنی
آره، خوب شاید بهتر بود اون جمله رو هم حذف میکردم.
از شما ممنونم.
نازنین بهشتی 17:16 دوشنبه 6 تیر 1390
5
 نازنین بهشتی
اصل محتوای نوشته خیلی تاثیرگذار بود
ممنون